دهی است از دهستان کیذقان بخش ششتمدشهرستان سبزوار که در 25 هزارگزی جنوب خاوری ششتمد واقع شده. کوهستانی و سردسیر است و115 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان کیذقان بخش ششتمدشهرستان سبزوار که در 25 هزارگزی جنوب خاوری ششتمد واقع شده. کوهستانی و سردسیر است و115 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و پنبه، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
زغال درخت بید که آنرا برای تصفیۀ شراب بکار برند: زان می گلگون که بید سوخته پرورد بوی گل و مشک بید خام برآمد. خاقانی. مجلس غم ساخته است و من چو بید سوخته تا بمن راوق کند مژگان می پالای من. خاقانی
زغال درخت بید که آنرا برای تصفیۀ شراب بکار برند: زان می گلگون که بید سوخته پرورد بوی گل و مشک بید خام برآمد. خاقانی. مجلس غم ساخته است و من چو بید سوخته تا بمن راوق کند مژگان می پالای من. خاقانی
دهی است از دهستان کوچمبو بخش داران شهرستان فریدن. واقع در 42هزارگزی شمال باختری داران و 9هزارگزی شمال راه شوسۀ ازنا به اصفهان. با 267 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان کوچمبو بخش داران شهرستان فریدن. واقع در 42هزارگزی شمال باختری داران و 9هزارگزی شمال راه شوسۀ ازنا به اصفهان. با 267 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
نام لحنی است تصنیف باربد. (فرهنگ رشیدی). نام لحن هیجدهم است از سی لحن باربد. (فرهنگ نظام). نام نوائی است از موسیقی. (ناظم الاطباء). در خسرو و شیرین نظامی چ وحید دستگردی ص 191 لحن سوم ذکر شده است: ز گنج سوخته چون ساختی راه ز گرمی سوختی صد گنج را آه. نظامی (خسرو و شیرین ص 191)
نام لحنی است تصنیف باربد. (فرهنگ رشیدی). نام لحن هیجدهم است از سی لحن باربد. (فرهنگ نظام). نام نوائی است از موسیقی. (ناظم الاطباء). در خسرو و شیرین نظامی چ وحید دستگردی ص 191 لحن سوم ذکر شده است: ز گنج سوخته چون ساختی راه ز گرمی سوختی صد گنج را آه. نظامی (خسرو و شیرین ص 191)
نام گنج پنجم است از جملۀ هشت گنج خسروپرویز و معنی ترکیبی آن گنج سنجیده است، چه سخته و سوخته بمعنی سنجیده هم آمده است. (برهان) (آنندراج). نام گنج پنجم است از جملۀ هفت گنج خسروپرویز. (جهانگیری). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 306 شود: دگر گنج کش خواندی سوخته کز آن گنج بد کشور افروخته. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2892). و رجوع به ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 487 شود. در الجماهر بیرونی درباره گنج سوخته افسانه ای آمده است که خلاصۀ آن چنین است: در سرزمین فارس گنجینه ای بود آراسته به مالها و دراهم وانواع گوهرها و عطریات و روغنها، پس صاعقه در آن افتاد و چهار ماه حریق آن دوام داشت و بوی آن تا چهل فرسخ گرداگرد حیوانات را میکشت و چون آتش خاموش شد خاکستر را بجستند در زیر آن یاقوتهای سرخ یک قطعه دیده میشد... رجوع به الجماهر ص 72 شود
نام گنج پنجم است از جملۀ هشت گنج خسروپرویز و معنی ترکیبی آن گنج سنجیده است، چه سخته و سوخته بمعنی سنجیده هم آمده است. (برهان) (آنندراج). نام گنج پنجم است از جملۀ هفت گنج خسروپرویز. (جهانگیری). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 306 شود: دگر گنج کش خواندی سوخته کز آن گنج بد کشور افروخته. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2892). و رجوع به ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 487 شود. در الجماهر بیرونی درباره گنج سوخته افسانه ای آمده است که خلاصۀ آن چنین است: در سرزمین فارس گنجینه ای بود آراسته به مالها و دراهم وانواع گوهرها و عطریات و روغنها، پس صاعقه در آن افتاد و چهار ماه حریق آن دوام داشت و بوی آن تا چهل فرسخ گرداگرد حیوانات را میکشت و چون آتش خاموش شد خاکستر را بجستند در زیر آن یاقوتهای سرخ یک قطعه دیده میشد... رجوع به الجماهر ص 72 شود
دهی است از دهستان فلاورد بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 35هزارگزی جنوب لردگان. دارای 130تن سکنه است. آب آن از چشمه تأمین می شود. راه آن فرعی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان فلاورد بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 35هزارگزی جنوب لردگان. دارای 130تن سکنه است. آب آن از چشمه تأمین می شود. راه آن فرعی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)